سلام صالح – «لانه ی روباه!» وقتی پرسیدم مقصد بعدی کجا است، این جواب را شینیدم. بعد از رسیدن به مکان مورد نظر، متوجه شدم مقصدمان که با جسارت خاصی نامگذاری شده بود در حقیقت سفارت سابق امریکا در ایران است که در تهران قرار دارد. شروع ساخت این ساختمان با آجرهای قرمزش در دهه 40 بود، ولی در سال 1951 کامل شد. موزه ای که امروز ایرانیها آن را به لانه ی جاسوسی میشناسند. هر کسی می تواند تصور کند در میان این دیوارها در اوج انقلاب اسلامی چه حوادثی رخ داده است، اتفاقات مهمی که روابط ایران و آمریکا را تحت تاثیر قرار داد. در 4 نوامبر 1979، دانشجویان طرفدار انقلاب مرد و زن، به سفارت آمریکا حمله کردند و 66 دیپلمات آمریکایی و کارکنان سفارت را به مدت 444 روز گروگان گرفتند.
ادامه مطلب
مهدیه جهانگیر – اگر عاشق پیاده روی و کوه نوردی هستید، راهی ساده تر از پارک کردن ماشینتان در پارکینگ توچال و قدم زدن در مسیر زیبای آن به سمت اولین ایستگاه تله کابین توچال و بام تهران ندارید. ادامه مطلب
مهدیه جهانگیر – دوستی چند وقت پیش ایمیل زد که می خواهد با گروهی از گردشگران به ایران بیاید و سوالاتی از من در مورد گشت و گذار در تهران و سفر به سایر شهرها از پایتخت پرسید. به نظرم رسید آن سوالات به اضافه ی اطلاعاتی که خودم به آنها اضافه کرده ام میتواند سوالات هر مسافری باشد که میخواهد در آینده نزدیک به ایران سفر کند. ادامه مطلب
مورتن یروهلم – رفتن به مجموعه ی کاخ موزه گلستان خیلی سخت نیست. از میدان امام خمینی به طرف جنوب در حدود 15 الی 20 دقیقه پیاده راه است. برای آنهایی که نمی خواهند این مسیر را پیاده طی کنند می توانند به راحتی تاکسی بگیرند. برای برگشت هم دقیقاً بیرون کاخ، عداد زیادی تاکسی برای کسانی که از موزه و مجموعه بازمی کردند به صف ایستاده اند. ادامه مطلب
آنجلا کوریاس – علاقه من به بازارهای محلی بر کسی پوشیده نیست. فکر کنید میتوانستم با وسوسه درونیام برای پیدا کردن بازار های محلی در تهران کنار بیایم؟ البته که نه. وقتی در خیابان های پایتخت ایران پرسه میزدم،خیلی تصادفی از کنار بسیاری از شیرینی فروشی ها، مغازه های آجیل فروشی و بازارهای محلی گذشتم. بازارهایی که محصولات تازه اش انگار همان لحظه از حومه شهر وارد شده بودند.
مهدیه جهانگیر -تنها با ده دقیقه پیاده روی از میدان ولی عصر به سمت بلوار کشاورز، نه تنها چشم های خسته ام بلکه گوشهایم به آرامش میرسند. راننده های تاکسی که بی حوصله برای یافتن مشتری فریاد میزنند، موتورسیکلت هایی که با شجاعت در روزنه های بین ماشین ها پیچ و تاب خوران به جلو میرانند، ملت عجول در صف فست فود ها، مسافرانی که در ایستگاه اتوبوس منتظر بی آر تی بعدی هستند، مغازه ها، پاساژ ها و چانه زدن ها خاطره ای دور میشود، وقتی از بین کوره راه درختان چنار می گذرم و با آفتاب بعد از ظهر که از لابه لای برگها چشمک میزند، پا میگذارم به پارک لاله.
سلام صالح – وقتی خورشید به آرامی غروب میکرد من و گروهم به لابی برج میلاد رسیدیم. قدم زدن در لابی حس خوب هر هتل 5 ستاره را داشت، تزئین شده با فواره ها و مجسمه ها. به ما گفتند برج میلاد اساسا به عنوان یک مرکز مخابراتی چند منظوره ساخته شده، اما سالن های کنفرانس و رستوران مجللی دارد که برای استفاده عموم هستند.